تــــــــو...


وب سایت آواره مرگ
Avareh Marg Copyright © 1390 - 1394 All right reserved
تــــــــو...


من عشق را در تو
 تو را در دل
دل را در موقع تپیدن
و تپیدن را بخاطر تو دوست دارم

من غم را در سکوت
سکوت را در شب
وشب را در بستر
و بستر را برای اندیشیدن بخاطر تو دوست دارم

من بهار را بخاطر شکوفه هایش
زندگی را بخاطر زیبایی اش
و زیبایی اش را بخاطر تو دوست دارم



من دنیا را بخاطر خدایش
خدایی که تو را خلق کرد دوست دارم

برگرفته از: وبلاگ دوست خوبم ارام



†??'§ : :اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم,
23 / 11 / 1390
1:16 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

بهارا

                       بهارا با من و ما مهربان باش

                     دراین بی آشیانی آشیان باش

                     دل تنهای من بی همزبان است

                     در این بی همزبانی همزبان باش

                     بهارا  قلب من  امروز  مرده

                      در این مردن تو بر من روح و جان باش

                     بیا در  قلب من  بنشین هم اینک 

                     در این بی سایبانی سایبان باش

                    مرا کز هر دو عالم بی نصیبم

                  نصیبی باش  و  بر تیرم کمان باش

                 به ویدا گو که دست از خویش برکش

                تو همچون ما بیا و یک جهان باش


22 / 11 / 1390
1:6 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

بغض پاییز

با هر قدمی که بر میداری ،

صدای خرد شدن برگ های پاییزی به گوش میرسد.

اون صدا ، فقط  یه صدا نیست..

بغض پاییز است!

پاییز ناامیدی که بی بهار ، چشم انتظار زمستانی سرد است.


22 / 11 / 1390
1:3 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

عشق ....

سلام ای کسی که برای من ارزش دو دنیا رو داری

عشقم بد نبود میامدی و یک پیام میگذاشتی به جای گردش تو اینترنت و سرچ موارد بی خود  بیا و برای من پیام بذار

خیلی دلم گرفته اصلا طاقت شنیدن صدای تو ندارم وقتی از من دوری وقتی می دونم امشب چه اتفاق فجیعی می خواد برای تو بی افتد

دعا کن بتونم حرفهام رو برای تو بزنم

امشب در حد مرگ تنهام و حتی دل خدا هم برای من نمی سوزه

امشب به حدی تنهام که فقط می خوام گریه کنم و این اشک هیچ وقت بند نیاد

خیلی سخته ته مونده امید و آزو و توانایی رو جمع کنی تا برای تنها کسی بذاری که خیلی دوستش داری اما زمانی این کارو می کنی اون اصلا توجه به تو نداره

خیلی سخته وقتی می شینی و می بینی تمام زندگیت تصمیم هایی که گرفتی همه باطل بوده

اصلا حالم خوب نیست فشارهای زندگی از یک طرف ، بیماری تو از یک طرف ، دوری از تو یک طرف و....نمی دونم چه باید بکنم

تلاش می کنم تو تشویق کنم به سلامتی خودت اهمیت بدی ! اما دریغ از توجه تو !!؟ اصلا متوجه می شی اگر تو مریض باشی مرگ من فرا می رسه ؟؟؟!

این رو بدون برام سخته برات بنویسم چون الان تو جایی هستی که من رو می کشه .

ای کاش تو ....

دوستت دارم



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شيراز, فارس, فراشبند, تصاوير عاشقانه, غمگين, وب سايت رسمي اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شيراز, فارس, فراشبند, تصاوير عاشقانه, غمگين, وب سايت رسمي اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شيراز, فارس, فراشبند, تصاوير عاشقانه, غمگين, وب سايت رسمي اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شيراز, فارس, فراشبند, تصاوير عاشقانه, غمگين, وب سايت رسمي اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شيراز, فارس, فراشبند, تصاوير عاشقانه, غمگين, وب سايت رسمي اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شيراز, فارس, فراشبند, تصاوير عاشقانه, غمگين, وب سايت رسمي اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شيراز, فارس, تصاوير عاشقانه, غمگين, وب سايت رسمي اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16,
20 / 11 / 1390
10:38 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

باز هم . . .

 

بازهم بی کسی رو چاره کردیم . . .



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16,
20 / 11 / 1390
10:7 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

خدا یا تو خیالم چی می گذرد


18 / 11 / 1390
1:43 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

حاظرم له شم ولی ......

سرکلاس دو خط سياه موازي روي تخته کشيد!! خط اولي به دومي گفت ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ..!! دومي قلبش تپيد و لرزان گفت : بهترين زندگي!!! در همان زمان معلم بلند فرياد زد : " دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند مگر آنکه يکي از آن دو براي رسيدن به ديگري خود را بشکند !!


15 / 11 / 1390
11:39 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

آنكه مرگش زندگيست...

از ديو و دد ملول بود و با چراغ گرد شهر مي گشت.در جست و جوي انسان بود.گفتند:نگرد كه ما گشته ايم و آنچه مي جويي يافت مي نشود.

 

گفت:مي گردم،چون گشتن از يافتن زيباتر است.وگشت:قحطي است،نه قحطي آب و نان،كه قحطي انسان.

برآشفتند و به كينه برخاستند و هزار تير ملامت روانه اش كردند،كه ما را نمي بيني كه منكر انساني!چشم باز كن تا انكارت از ميانه برخيزد.

خنده زنان گفت:پيشتر كه چشم هايم  بسته بود،هياهويي مي شنيدم،گمانم اين بود كه صداي انسان است.چشم باز كردم اما همه چيز ديدم جز انسان.

خنجر كشيدند و كمر به قتلش بستند و گفتند:حال كه ما نه انسانيم،تو بگو اين انسان كيست كه ما نمي شناسيمش!

گفت:آن كه دريا دريا مي نوشد و هنوز تشنه است،آن كه كوه بر دوشش مي گذارند و خم به ابرو نمي آورد،آنكه نه او از غم كه غم از او مي گريزد،آن كه در رزمگاه دنيا جز با خود نمي جنگد،از هر طرف كه مي رود جز او را نمي بيند،آن كه با قلبي  شرحه شرحه تا بهشت مي رقصد،آن كه  خونش عشق است و قولش عشق،آن كه سرمايه اش حيرت است و ثروتش بي نيازي.آن كه سرش را مي دهد،اما آزادگي اش  را نه.آن كه در زمين نمي گنجد،در آسمان نيز.آن كه مرگش زندگيست. آن كه خدا را...

او هنوز مي گفت كه چراغش را شكستند و با هزار دشنه پهلويش را دريدند!!!

فردا اما باز كسي خواهد آمد،كسي كه از ديو و دد ملول است و انسانش آرزوست...


14 / 11 / 1390
11:32 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

واحه اي در لحظه

به سراغ من اگر مي آييد

 

پشت هيچستانم.

پشت هيچستان جايي ست.

پشت هيچستان،رگ هاي هوا،پر قاصدهايي ست

كه خبر مي آرند،از گل وا شده ي دورترين بوته ي خاك

روي شن ها هم،نقش هاي سم اسبان ظريفي است

كه صبح

به سر تپه ي معراج شقايق رفتند

پشت هيچستان،چتر خواهش باز است

تا نسيم عطشي در بن برگي بوزد

زنگ باران به صدا مي آيد

آدم اينجا تنهاست

و در اين تنهايي

«سايه»ي ناروني تا ابديت جاريست

به سراغ من اگر مي آييد،نرم و آهسته بياييد

مبادا كه ترك بردارد

چيني نازك تنهايي من...


14 / 11 / 1390
11:31 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

منو ببخش

سلام خدا

 

خوبي؟چه خبر اون بالا؟همه چي روبراهه؟شكرت

الان ساعت12شبه.دلم گرفته بود.گفتم بيام برات بنويسم.مثل هميشه كسي جز تو پيدا نكردم.

اما اين دفعه اومدم بگم منو ببخش.

ببخش اگه ديگه صدات نميكنم،باهات حرف نمي زنم،نميگم دلم برات تنگ شده...

منو ببخش اگه ديگه ازت چيزي نمي خوام،اگه ازم ميپرسن چه آرزويي داري،ميگم هيچي...

منو ببخش اگه مثل اون روزا برات گريه نميكنم و غصه هامو برات نميگم....

ببخش اگه ديگه برات غر نمي زنم و غصه ي دلمو پيشت خالي نميكنم...

نميخواستم اينجا تورو ازم بگيره...

نميدوني چقدر هواي شبهاي آروم و پرستاره ي تابستونو دارم!

توي حياط رو به آسمون دراز ميكشيدم و آسمونو نگاه ميكردم.بزرگترين لذت زندگيم بود شباي پرستاره ي تابستونت...

شبهاي بلند،من و تو و تنهايي،حرف هايي كه با سكوت بهت ميگفتم....

ميگفتم،گريه ميكردم،محاكمه ت ميكردم...

ببخش اگه ديگه مثل قديم باهات نيستم...

اما خدا اين روزا خيلي دلم گرفته...

تو كه ميدوني من اين پايين هيچكسو ندارم...

«سايه»ي تو تنهاي تنهاس...

اين روزا هر وقت سرمو بلند كردم و به آسمونت نگاه كردم

بدون دارم صدات ميكنم

يادت نره نگام كني...


14 / 11 / 1390
11:31 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

کوچه

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم،

 

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

در نهانخانه ی جانم،گل یاد تو درخشید.

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید.

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم.

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم،

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت،

من همه محو تماشای نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام.

خوشه  ي ماه فرو ريخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب.

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ.

یادم آيد تو به من گفتی از این عشق حذر کن!

لحظه اي چند بر این آب نظر کن.

آب،آیینه ی عشق گذران است.

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است.

باش فردا که دلت با دگران است!

‹تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن!›

با تو گفتم:‹حذر از عشق؟' ندادنم

سفر از پیش تو؟هرگزنتوانم،نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی

من نه رمیدم،نه گسستم

باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم،همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم،نتوانم

اشكي از شاخه فرو ريخت

مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!

اشك در چشم تو لرزيد

ماه بر عشق تو خنديد

یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم،نرمیدم...

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...


14 / 11 / 1390
11:30 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

چیزی شبیه بال


دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم:
در آسمان پر می‌کشیدم
و لا‌به‌لای ابرها پرواز می‌کردم
و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پر دیدم
یک مشت پر، گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب من نفس می‌زد
آن‌گاه با خمیازه‌ای ناباورانه
بر شانه‌های خسته‌ام دستی کشیدم
بر شانه‌هایم
انگار جای خالی چیزی...
چیزی شبیه بال
احساس می‌کردم


14 / 11 / 1390
11:27 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

خوب

خوب فکر کن که من توی تنهایات تو دل تنگیات کی بودم برات و  تا کجا موندم به پای تو

به خودت برگرد و ببین  از همه دل کندم و به تو وابستم همه ی زندگیمو گذاشتم برای تو

منم  قید همرو به خاطر تو زدم

که دیگه دل به کسی جز تو ندم

این و بدونی عاشق تو منم


خود تو بزار به جای من ببین چی می کشم

تو خیالمم نبود این جوری عاشقت بشم

تو می گی فرقی نداره هرچی گفتم بی خوده

می گی راحمون جدا شد همه چی عوض شده

ولی تو هر چی بگی بازم پریشون توام

باز مثل گذشتها واره و حیرون توام



14 / 11 / 1390
11:25 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

وقتی هستی آنقدر محو تماشا و در کنار تو بودن هستم ...

وقتی هستی آنقدر محو تماشا و در کنار تو بودن هستم  که از گذر سریع لحظات غافل می شوم
دوست دارم این لحظات کنار هم بودن را تا بی نهایت ادامه دهم...
وقتی هستی همه چیز "تو" می شود و من سراپا چشم
نمیدانی... نمیدانم.. هیچ کس نمی داند  که چه قدر عاشقت هستم
چه قدر برای کنار تو بودن پرپر میزنم
چه قدر همیشه نگرانت هستم
همیشه چشم به راهت هستم
خدایا این عشق پاک را از ما مگیر
هر روز بر این عشق فزونی بخش و آن را شعله ور تر کن



†??'§ : آواره مرگ, دهرم, بهنوش, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, ایکس لاو, دهرم نیوز, اک موزیک , راک, جواد13, بهنوش16, جواد13و بهنوش16, آواره مرگ, دهرم, بهنوش, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, ایکس لاو, دهرم نیوز, اک موزیک , راک, جواد13, بهنوش16, جواد13و بهنوش16, آواره مرگ, دهرم, بهنوش, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, ایکس لاو, دهرم نیوز, اک موزیک , راک, جواد13, بهنوش16, جواد13و بهنوش16, آواره مرگ, دهرم, بهنوش, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, ایکس لاو, دهرم نیوز, اک موزیک , راک, جواد13, بهنوش16, جواد13و بهنوش16, آواره مرگ, دهرم, بهنوش, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, ایکس لاو, دهرم نیوز, اک موزیک , راک, جواد13, بهنوش16, جواد13و بهنوش16, ,
14 / 11 / 1390
9:2 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

میخوام بگم دوستت دارم...

میخوام بگم دوستت دارم ولی روم نمیشه
این دل بیقرار من یه لحظه آروم نمیشه


میخوام بگم دوست دارم میخوام که با تو بمونم
شعرای عاشقونمو فقط واسه تو بخونم


میخوام بگم دوست دارم هر جا باشی هرجا باشم
تو شادی و توی غما میخوام کنار تو باشم

 

میخوام بگم دوست دارم بگم تو قلب من تویی
اگه که درمون ندارم بدون که درد من تویی


میخوام بگم دوست دارم یه عالمه خیلی زیاد
شب که بهت فکر میکنم من دیگه خوابم نمیاد


میخوام بگم دوست دارم میخوام که اینو بدونی
اگه نمیتونم بگم اینو تو شعرام بخونی



†??'§ : آواره مرگ, دهرم, بهنوش, بازهم بی کسی رو چاره کردیم,
14 / 11 / 1390
8:59 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم

تو مثل راز پاییزی ومن رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
تو مثل شمعدانی ها پراز رازی و زیبایی
ومن در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
تو دریای ترینی ، آبی وآرام وبی پایان
ومن موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
تو مثل آسمانی مهربان وآبی وشفاف
ومن درآرزوی قطره های پاک بارانم
نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته
به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
تو دنیای منی بی انتها وساکت وسر شار
ومن تنها دراین دنیای دوراز غصه مهمانم
تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور ونامعلوم
ومن درحسرت دیدار چشمت رو به پایانم
تو مثل مرهمی به بال بی جان کبوتر ها
ومن هم یک کبوتر تشنه  باران درمانم
بمان امشب کنار لحظه های بی قراری من
ببین با تو چه روئیایی ست رنگ شوق چشمانم
شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
هنوز ازعطر دستانت پراز شوق است دستانم
تو فکر خواب گل هایی که یک شب باد ویران کرد
ومن خواب ترا می بینم ولبخند پنهانم
تو مثل لحظه ی هستی که باران تازه می گیرد
ومن مرغی که ازعشقت فقط بی تاب وحیرانم
تو می آیی ومن گل می دهم درسایه چشمت
وبعد ازتو منم با غصه های قلب می سوزانم
تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
ومن تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
شبست ونغمه مهتاب ومرغان سفر کرده
وشاید یک مد کمرنگ ازشعری که می خوانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد
که تو یک شب بگویی ، دوستم داری تو ، می دانم
غروب آخرشعرم پراز آرامش دریاست
ومن امشب قسم خوردم تو را هرگز نرنجانم
به جان هرچه عاشق توی این دنیای پرغوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها وبی فانوس خواهم مرد



†??'§ : آواره مرگ, دهرم, بهنوش, بازهم بی کسی رو چاره کردیم,
14 / 11 / 1390
8:56 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

چند وقت است که هر شب به تو مي انديشم

اي نگاهت نخي از مخمل و از ابريشم
چند وقت است که هر شب به تو مي انديشم

به تو آري ، به تو يعني به همان منظر دور
به همان سبز صميمي ، به همبن باغ بلور

به همان سايه ، همان وهم ، همان تصويري
که سراغش ز غزلهاي خودم مي گيري

به همان زل زدن از فاصله دور به هم
يعني آن شيوه فهماندن منظور به هم

به تبسم ، به تکلم ، به دلارايي تو
به خموشي ، به تماشا ، به شکيبايي تو

به نفس هاي تو در سايه سنگين سکوت
به سخنهاي تو با لهجه شيرين سکوت

شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است

 یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش
می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش

آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده
بر سر روح من افتاده و آوار شده

در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من است

 یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش
می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است

آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟

اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟

 آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود
آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود

اینک از پشت دل آینه پیدا شده است
و تماشاگه این خیل تماشا شده است

 آن الفبای دبستانی دلخواه تویی
عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی

حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی ست  ، به انکار مکوش...


14 / 11 / 1390
8:30 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

تو را دوست دارم...

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

برای برفی که آب می شود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به آرزوهای محال

به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطردود لاله های وحشی

به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان

برای بفشیه بنفشه ها دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تو برای لبخند تلخ لحظه ها

پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه

تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم


13 / 11 / 1390
10:53 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

متن ترانه مجید خراطها با نام آواره

آواره

بیچاره من که بعد تو آواره می شم
باورم نمی شه که رفتی از پیشم
روزا می گذشتن برام اما به سختی
اومدم به دیدنت اما تو رفتی
چاره ی درد من ، مرگم رسیده
اینجا حتی قبله هم صبرم نمی ده
اومدم نذارم عشقتو ببازی
اما این رسمش نبود مهمون نوازی
آره این رسمش نبود مهمون نوازی



??ادامه مطلب??
12 / 11 / 1390
5:48 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

تقدیم به بهترینم

تو را به جای همه ی کسانی که نشناخته ام دوست میدارم

تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که مهو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای مهال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطر دود لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان
برای بنفشیه بنفشه ها دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تو برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم
تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم... دوست می دارم...

 


11 / 11 / 1390
9:54 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

بر گرفته از وبلاگ دوست خوبم باران


11 / 11 / 1390
1:10 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

متني از كتاب يك عاشقانه آرام اثر نادر ابراهيمي

 مگذار كه عشق ،

 به عادتِ دوست داشتن تبديل شود !

مگذار كه حتي آب دادنِ گلهاي باغچه ، 

 به عادتِ آب دادنِ

گلهاي باغچه بدل شود !

عشق ، عادت به دوست داشتن

 و سخت دوست داشتنِ ديگري نيست ،

  پيوسته نو كردنِ خواستني ست

كه خود پيوسته ، خواهانِ نو شدن است

  و ديگرگون شدن.

تازگي ،

 ذاتِ عشق است

 و طراوت ،

  بافتِ عشق .

 چگونه مي شود تازگي و طراوت را

از عشق گرفت

 و

  عشق همچنان عشق بماند ؟

عشق، تن به فراموشي نمي سپارد ،

  مگر يك بار براي هميشه .

جامِ بلور ،

  تنها يك بار مي شكند .

 ميتوان شكسته اش را

 تكه هايش را ،

 نگه داشت .

 اما شكسته هاي جام ،

آن تكه هاي تيزِ برَنده ،

 ديگر جام نيست .

احتياط بايد كرد .

همه چيز كهنه ميشود

و اگر كمي كوتاهي كنيم ،

 عشق نيز .

بهانه ها جاي حسِ عاشقانه 

را خوب مي گيرند...


10 / 11 / 1390
11:13 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

بسیار دوستت میدارم....

دستهایم نوازش دستهایت را می خواهد

من احساسم را به تو سپرده ام

قلبم را عشق را به تو بخشیده ام

چشمانم را به تو دوخته ام تا مهربانیت را ببیند

گوشهایم کلام مهر آمیز تو را می خواهد

لبانم عطش بوسه عشق تو را می طلبد

همراهی و همدمی تو را می طلبم

زندگیم شده است عاشقانه

چندی است وجودم تو را می طلبد

می خواهم یک حس ساده و روان

تا که بگویم

بسیار دوستت میدارم....


10 / 11 / 1390
11:7 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

یعنی میشه برگردی؟

خسته ام ...

خسته از نبودنت...

خسته از روزهایی که بی تو شب میشود...

و شبهایی که باز هم بی تو میگذرد تا که طلوعی و غروبی دیگر بیایند

و باز هم بگذرند...........بی تو..............

گفته بودی دلتنگی هایم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند

می گفتی قاصدک ها گوش شنوا دارند غمهایت را در گوششان زمزمه کن و به باد بسپار

من اکنون صاحب دشتی قاصدکم...

اما مگرتو نمیدانستی قاصدک های خیس از اشک می میرند؟


10 / 11 / 1390
10:51 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

عشق اسمونی


دوست دارم تو شب چشمات گم بشم تا تو بیای پیدام کنی

دوست دارم ستاره شم تو آسمونت بیایو پیدام کنی

دوست دارم بارون شمو میون ابرات بیایو پیدام کنی

منی رو پیدا کنی که هر روزش بیاد تو

چشماشو باز وا می کنه

شبا وقتی چشماشو می بنده که تو رو تو خوابش ببینه

شبا وقتی که می ره کناره پنجره دنبال قشنگ ترین ستاره می گرده برات

بین اون همه ستاره می بینه

ماه داره چشمک می زنه

با خودش می گه که باشه من تو رو بهش میدم

ولی وقتی که اونو از آسمون رویاهاش بر چیدو رفت

آسمونم عشقشو از رو زمین برداشت و رفت...



†??'§ : آ:آواره مرگ, وب سایت رسمی آواره مرگ , بهنوش16, جواد 13, دهرم , دهرم موزیک , Javad13, Behnoosh16, , بازهم بی کسی رو چاره کردیم, شیرازآواره مرگ, وب سایت رسمی آواره مرگ , بهنوش16, جواد 13, دهرم , دهرم موزیک , Javad13, Behnoosh16, , بازهم بی کسی رو چاره کردیم, شیرازآواره مرگ, وب سایت رسمی آواره مرگ , بهنوش16, جواد 13, دهرم , دهرم موزیک , Javad13, Behnoosh16, , بازهم بی کسی رو چاره کردیم,
9 / 11 / 1390
10:42 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

دلواپسی

من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....

می خواهم با تو سخن بگویم....

می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...

می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...

شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...

و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...

کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود...

اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد...

حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم...

پاییز از راه می رسد و ما دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم...



†??'§ : آواره مرگ, وب سایت رسمی آواره مرگ , بهنوش16, جواد 13, دهرم , دهرم موزیک , Javad13, Behnoosh16, , بازهم بی کسی رو چاره کردیم, شیرازآواره مرگ, وب سایت رسمی آواره مرگ , بهنوش16, جواد 13, دهرم , دهرم موزیک , Javad13, Behnoosh16, , بازهم بی کسی رو چاره کردیم, شیرازآواره مرگ, وب سایت رسمی آواره مرگ , بهنوش16, جواد 13, دهرم , دهرم موزیک , Javad13, Behnoosh16, , بازهم بی کسی رو چاره کردیم, شیراز,
9 / 11 / 1390
10:13 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

بهترین من
بهترین من هنوز هم میگویم پناهم تنها تویی

ممنونم که با من ماندی

اما من....

خواهش میکنم تنهایم نگذار

همیشه محتاج توام

بهترین من....




†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
9 / 11 / 1390
11:7 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

انتظار...

نقاش خوبی نبودم...
اما این روزها...به لطف تو...
انتظار را دیدنی می کشم!!!



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
9 / 11 / 1390
11:1 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

منو خط فاصله ی تو...

 

منو بگیر از این روزای در به در،از این روزا از این شبای بی ثمر

منو ببر به خاطرات رفتمون،روزایی که تو جا گذاشتی پشت سر

تو کوچه ها نمیشه بی تو پرسه زد،خیابونا غریبو غم گرفته ان

کجا برم چرا نمیرسم به تو،کجایی پس چرا نمیرسی به من ؟

حالا که نیستم اشکاتو کی پاک کنه،کی عاشقونه مینویسه اسمتو ؟

بدونه من هزار سال دیگه هم،بدون کسی نمیشکنه طلسمتو ؟

چقدر حرف مونده و نمیشنوی،چقدر راه مونده و نمیکشم

ببین کجای غصه پس زدی منو،محاله بی پناه تر از این بشم

غریبگی نکن دلم غریبه نیست،همونه که برات ستاره چیده بود

بگو که یادته بگو که یادته همون که گفتی از خدا رسیده بود

تو شونتو نمیسپری به حق حقم،نه میگی عاشقی نه میگم عاشقم

نه تو دیگه برام اون عشق سابقی نه من دیگه برات گل شقایقم



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
7 / 11 / 1390
10:19 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

... .. .!

 

 بهت گفتم میخوام یادت نیوفتم،چشام هی تو نخ عکس تو میره

یه آهنگی گذاشتم که میدونم،اگه گوشش کنی گریت میگیره

صدام از گریه ی دیشب گرفته،دارم میمیرم از دیوونه حالی

با اشکام باز مهمونی گرفتم،همه چی هست فقط جای تو خالی



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
7 / 11 / 1390
10:15 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

دارم میمیرم

زندگی بدونه تو تلخ

زندگی بدونه تو ترس

زندگی بدونه تو درده

ولی با تو بهشت

 

من اگه تنهام

تنها با غم هام

غرق در ماتم هام

اینم از سر نوشت منه

چرا سر نوشت من این جور رغم خورد

 چرا عشق قشنگمون بد جور بهم خورد

 

اینو بگم شعرم رنگی نداره مینویسم

تا که برگردی دوباره

 

قلبم . قلبم داغونه

چشمام . چشمام گریونه

چرا نموندی پیشم دارم دیونه میشم

دستام . دستام رو   بگیر

برگرد . برگرد و بگیر

 

دیگه دارم میمیرم

دارم آتیش میگیرم

نذار تو حسرت عشقت بمونه این دله تنها

دارم میمیرم از دوریت

نذار بمونم تو غم ها

کسی جز تو نمی تونه

امید قلب من باشه



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
6 / 11 / 1390
10:16 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

ماه من

سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود
…!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت
..

احوال مهتابیت چطور است ؟
!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟
!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟
!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟
!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟
!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است
!

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟
!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟
!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد
!

تو فقط ماه من بمون و باش
!

ماه من
!

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
6 / 11 / 1390
10:10 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

The Real Love

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

بقیه داستان در ادامه مطلب

 



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
??ادامه مطلب??
4 / 11 / 1390
4:44 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

ای خدا!!!

ای خدا دلم گرفته

دلم از همه گرفته

حتی تو!!

حتی خودم!!

از خودم متنفرم

نمیدونم چرا

اما حوصلهی هیچکسی رو ندارم

فقط دلم میخواد با یکی صحبت کنم

با یکی که دردمو دوا کنه

ببینمش

حسش کنم

پیشش گریه کنم

من واقعا دلم از همه چی گرفته

خیلی هم گرفته

ای خدا!!!!

کمکم کن که کسی رو ناراحت نکنم

چون اگه بکنم دیگه راه برگشتی نیست!!!!



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
4 / 11 / 1390
4:39 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

عشق منی



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
4 / 11 / 1390
4:13 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

همه چیز را یاد گرفته ام!!!!!

 

همه چیز را یاد گرفته ام !

 

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم

 

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم

 

تو نگرانم نشو !!

 

همه چیز را یاد گرفته ام !

 

یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !

 

یاد گرفته ام ….نفس بکشم بدون تو……و به یاد تو !

 

یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن…

 

و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !

 

تو نگرانم نشو !!

 

همه چیز را یاد گرفته ام !

 

یاد گرفته ام که بی تو بخندم…..

 

یاد گرفته ام بی تو گریه کنم…و بدون شانه هایت….!

 

یاد گرفته ام …که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !

 

یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ….

 

و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !

 

اما هنوز یک چیز هست …که یاد نگر فته ام …

 

که چگونه…..!

 

برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم …

 

و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ….

 

تو نگرانم نشو !!

فراموش کردنت” را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
4 / 11 / 1390
4:6 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

بی وفائی



بی وفـایی تـا به کـی از پا فتـادم نازنیـن

 

 

بر دلـم ازعشق تـو داغـی نهـادم نازنیـن

 

 

 

 

 

 

 

من که همچون کوه بودم در دیارعاشقان

 

 

همچو کـاهم کردی ودادی به بادم نازنیـن

 

 

 

 

 

 

 

سوختـم در عشق تودیـروز وقتی ناگهان

 

 

شعـری از دفـتر تـو آمـد به یـادم نازنیـن

 

 

 

 

 

 

 

آنقدر نالیدم از دست تو در دامان عشق

 

 

تا خمـوش افتـادم و گـویی نـزادم نازنیـن

 

 

 

 

 

 

 

رفتـی وبا رفتنت در کـوچه باغ سینـه ام

خاطـرات مـانـده را بــر بـاد دادم نازنیـن


4 / 11 / 1390
10:6 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

من از تو دل نمیکنم

 

من از تو دل نمیکنم

 

 

حرف آخر دلم تنها تویی صدای من

تنها دلیل بودنم فقط تویی هوای من

سکوت رو میسپارم به شب تا با تو از نو زنده شم

هواتو کرده این دلم تو نیستی بی تابت میشم

من از تو دل نمیکنم اینو خودت خوب میدونی

نزار بگم دوستت دارم اینو تو چشمام میخونی

من عاشق عشق توام عاشق اون ناز نگات

میخوام پر از ستاره شه سیاهی رنگ شبات

یکم به من خیره بشو شاید منو یادت بیاد

من همونم که هستیشو پای دوتا چشم تو داد

من همونم که تو شبات همدم آهت میشدم

سنگ صبور غصه ها چراغ راهت میشدم

کوه غمت رو دوش من خاطره هات جلو چشام

به پای تو شکستم و میگذرم از تو قصه هام

حرفی نمونده تو دلم بغضی نشسته تو گلوم

درد دلام باشه واسه وقتی نشستی روبروم

 



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
4 / 11 / 1390
9:57 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

تنهایی و مدارا

 دنیای این روزهای من درگیر تنهایی شده

                                                    تنها مدارا میکنم دنیا عجب جایی شده

 



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
3 / 11 / 1390
1:54 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

خیلی سخته

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
 صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری
خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا
 می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا
خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
 هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه
خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه
نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه
خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره
 بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره
خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه
 نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه
 خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن
که دل بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن
 خیلی سخته ی رو با نگات دزدیده باشی
 وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟
خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه
خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
 کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه
خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون
 خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
 چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن
 خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
 خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت
دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت
 خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
 که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه
 خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
 تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی
خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی
از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره



†??'§ : اواره مرگ, بهنوش, دهرم, شیراز, فارس, فراشبند, تصاویر عاشقانه, غمگین, وب سایت رسمی اواره مرگ, Avarehmarg, javad13, behnoosh16, ,
3 / 11 / 1390
1:45 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

C†?êmê§

    خانه? پروفايل ? طراح


آواه مرگ بهنوش

Friends

?گروه طراحيـ کول تم?
?آواره مرگ?

عاشقانه های بی تکرار - نفس
دختری از جنس سکوت-نادیا
عشق رفته - هانی
وب سایت موزیک آواره مرگ
زمستان احســـــــــــاس یک طرفه
... داد بزن لعنتي
san niea ba-love
عشق من تویی
دختر پسر مد
شمیم عشق
عاشقان تنها
کلبه ی تنهایی من - مهدیه
وبلاگ دوست خوبمون گندم -- عاشقانه
کلبه عشق من و تو
love 15 - tarajojoo
بچه های دیونه ماشین
جاده بی انتها(اتیش پاره 2 )
عکس دوستان اواره مرگ
سکوت (سمیرا)
عشق من فقط خداست(ارام)
وبلاگ دختر خشکلا (حنانه)
Rain Girl - Baran
راک موزیک


?rchive

دی 1397
مرداد 1396
مهر 1394
اسفند 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390

Daily

عکس دوستان اواره مرگ
وصیت نامه کورش کبیر
شعر ان روی کثیف سکه

http://up.ghalebgraph.ir/up/galebgraph/authors/hamidreza/Bahman94/3/10.png

Categories

موزیک
عاشقانه
بی کلام
اجتماعی
داستان
عاشقانه
خیانت
عکس
عاشقانه
موزیک
دخترونه
متن
عاشقانه
شعر
داستان کوتاه
جملات کوتاه
اس ام اس
عاشقانه
مناسبتی
سرکاری
ضد حال
کد پیشواز
همراه اول
ایرنسل
رمان

Authors

اواره مرگ

طراحي از بهنوش